موجبات تقیه (قرآن)تقیه که به معنای کاری است خلاف میل باطنی و قلبی افراد موجبات و دلایلی دارد. ۱ - موارد تقیه۱.۱ - اضطراراضطرار یکی از موجبات جواز تقیه ذکر شده است. لا یتخذ المؤمنون الکـفرین اولیاء من دون المؤمنین ومن یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الا ان تتقوا منهم تقـة ویحذرکم الله نفسهوالی الله المصیر.افراد باایمان نباید به جای مؤمنان ، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطهای با خدا ندارد (و پیوند او بکلّی از خدا گسسته میشود)؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدفهای مهمتری تقیّه کنید). خداوند شما را از (نافرمانی) خود، برحذر میدارد؛ و بازگشت (شما) به سوی خداست. .به همین جهت است که در دنبال آیه مورد بحث اضافه کرد: ((و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فى شى ء)) و سپس اضافه کرد ((الا ان تتقوا منهم تقیه ))، در جمله اول فرمود کسى که چنین کند هیچ ارتباطى با حزب خدا ندارد، و در جمله دوم ، مورد تقیه را استثنا کرد، چون تقیه معنایش این است که مؤمن از ترس کافر اظهار ولایت براى او مى کند، و حقیقت ولایت را ندارد. ۱.۲ - اکراهاکراه و اجبار دشمن کافر،از دیگر عوامل تقیه می باشد که در قرآن هم می خوانیم: من کفر بالله من بعدایمـنه الا من اکره وقلبه مطمـئن بالایمـن ولـکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله ولهم عذاب عظیم.کسانی که بعد از ایمان کافر شوند -بجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان! ۱.۳ - حفظ جانیکی از مواردی که می شود در برابر دشمن تقیه کرد،به خاطر حفظ جان از خطر می باشد. من کفر بالله من بعدایمـنه الا من اکره وقلبه مطمـئن بالایمـن...کسانی که بعد از ایمان کافر شوند -بجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان!(با توجه به شان نزول آیه ـ که مربوط به عمار است ـ و او سخنان کفرآمیزی را بر زبان راند تا جان خود را حفظ نماید،برداشت مزبور صحیح است.) وکذلک بعثنـهم لیتساءلوا بینهم... فابعثوا احدکم بورقکم هـذه الی المدینة فلینظر ایها ازکی طعامـا فلیاتکم برزق منه ولیتلطف ولا یشعرن بکم احدا• انهم ان یظهروا علیکم یرجموکم او یعیدوکم فی ملتهم ولن تفلحوا اذا ابدا.اینگونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند؛ یکی از آنها گفت: «چه مدّت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقیقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکّهای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزهتری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. امّا باید دقّت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...•چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان میکنند؛ یا شما را به آیین خویش بازمیگردانند؛ و در آن صورت، هرگز روی رستگاری را نخواهید دید!» وقال رجل مؤمن من ءال فرعون یکتمایمـنه اتقتلون رجلا ان یقول ربی الله وقد جاءکم بالبینـت من ربکم وان یک کـذبـا فعلیه کذبه وان یک صادقـا یصبکم بعض الذی یعدکم ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب.و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را پنهان میداشت گفت: «آیا میخواهید مردی را بکشید بخاطر اینکه میگوید: پروردگار من «اللّه» است، در حالی که دلایل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت؛ و اگر راستگو باشد، (لااقل) بعضی از عذابهایی را که وعده میدهد به شما خواهد رسید؛ خداوند کسی را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمیکند. ۱.۴ - حفظ دینحفظ دین و ایمان،سبب تقیه می شود که انسان برای حفظ دین و ایمان خود می تواند تقیه کند. من کفر بالله من بعدایمـنه الا من اکره وقلبه مطمـئن بالایمـن ولـکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله ولهم عذاب عظیم.کسانی که بعد از ایمان کافر شوند -بجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان! .در این آیات علیه کفارى که بعد از ایمان به خدا کافر گشته و مرتد شدند تهدید نموده مهاجرین را که در جهاد خود دچار زحمت گشته و در راه خدا صبر کردند وعده جمیل داده ، و متعرض حکم تقیه نیز شده است . وکذلک بعثنـهم لیتساءلوا بینهم... فابعثوا احدکم بورقکم هـذه الی المدینة فلینظر ایها ازکی طعامـا فلیاتکم برزق منه ولیتلطف ولا یشعرن بکم احدا• انهم ان یظهروا علیکم یرجموکم او یعیدوکم فی ملتهم ولن تفلحوا اذا ابدا.اینگونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند؛ یکی از آنها گفت: «چه مدّت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقیقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکّهای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزهتری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. امّا باید دقّت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...•چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان میکنند؛ یا شما را به آیین خویش بازمیگردانند؛ و در آن صورت، هرگز روی رستگاری را نخواهید دید!» وقال رجل مؤمن من ءال فرعون یکتمایمـنه اتقتلون رجلا ان یقول ربی الله وقد جاءکم بالبینـت من ربکم وان یک کـذبـا فعلیه کذبه وان یک صادقـا یصبکم بعض الذی یعدکم ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب.و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را پنهان میداشت گفت: «آیا میخواهید مردی را بکشید بخاطر اینکه میگوید: پروردگار من «اللّه» است، در حالی که دلایل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت؛ و اگر راستگو باشد، (لااقل) بعضی از عذابهایی را که وعده میدهد به شما خواهد رسید؛ خداوند کسی را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمیکند. ۲ - پانویس۳ - منبعفرهنگ قرآن،مرکز فرهنگ و معارف قرآن،برگرفته از مقاله «موجبات تقیه» ردههای این صفحه : تقیه | موضوعات قرآنی
|